جدول جو
جدول جو

معنی خانه خانه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

خانه خانه کردن
(بَ اَ کَ دَ)
بشکل خانه خانه درآوردن. صاحب خانه های متعدد کردن:
ما چو زنبوریم و قالبها چو موم
خانه خانه کرده قالب را چو موم.
مولوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ اُ دَ)
منزل را تخلیه کردن. خانه را خالی کردن:
از بد و نیک خانه خالی کرد
با پریرخ سخن سگالی کرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دانه دانه کردن
تصویر دانه دانه کردن
کنایه از پراکنده کردن
فرهنگ فارسی معین